چکیده :یکی
ازموضوعات مهمی که سال هاست توجه جامعه بین المللی و افکار عمومی جهان را
به سوی خود جلب کرد، ماجرای ملتی است که به مدت نیم قرن در آتش استعمار و
طغیان متجاوز غاصب می سوزد. سرگذشت ملتی که در عصر حاکمیت قانون و مقررات
بین المللی و ترویج و اشاعه حقوق بشر و حقوق بین الملل بشر دوستانه، همچنان
به دنبال راهی برای کسب حقوق از دست رفته خود است، سرگذشت ملت فلسطین که
در راه آزادی پیکار می کند و در آرزوی رسیدن به حقوق از دست رفته خود است.
موضوع
فلسطین حدود شصت سال است که در سازمان ملل متحد مطرح بوده و قطعنامه های
متعددی چه در مجمع عمومی و چه در شورای امنیت در این باره صادر شده است.
اما برای نخستین بار است که پس ازسال 1947 در سال 2004 شاهد آن هستیم که
دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن قضایی اصلی سازمان ملل متحد وارد
این بحث شده و یکی از مهمترین نظر مشورتی خود را صادر کرده است. چنانکه
برخی اساتید نیز اذعان دارند « دیوان بین المللی دادگستری به عنوان رکن
قضایی اصلی ملل متحد در اعمال صلاحیت مشورتی خود، اگر نگوئیم مهمترین اما
می توانیم با قاطعیت اذعان نمائیمکه یکی از مهمترین نظر مشورتی خود را صادر
کرده است[1].»
علت
ورود دیوان بین المللی دادگستری به بحث فلسطین در واقع درخواست مجمع عمومی
سازمان ملل متحد بوده که مجمع در تاریخ 8 دسامبر 2003 براساس ماده 69
منشور، طی قطعنامه ای سوال حقوقی را به شرح زیر مطرح و خواستار صدور رای
مشورتی از سوی دیوان می شود :
«
آثار حقوقی ناشی از ساخت دیوار توسط اسرائیل به عنوان قدرت اشغالگر در
سرزمین های اشغالی فلسطین از جمله داخل و اطراف بیت المقدس برطبق آنچه که
در گزارش دبیر کل شرح داده شده و با توجه به قواعد و اصول حقوق بین المللی
از جمله کنوانسیون چهارم ژنو 1949 و قطعنامه ها ذیربط مصوب شورای امنیت و
مجمع عمومی چیست؟»
در این
راستا، دیوان از کلیه دولت هایی که حق مراجعه به دیوان را دارند، درخواست
نمود که تا تاریخ 30 ژوئن 2004 بیانیه های کتبی خود را در مورد موضوع
مذکوربه دیوان ارائه دهند که حدود 50 کشور لوایح خود را نه فقط در مورد
دیوار بلکه بطور کلی در موضوع فلسطین تقدیم دیوان نموده اند، و مهم آنکه
دیوان به سازمان آزادی بخش فلسطین نیز اجازه ارائه بیانیه کتبی و حضور در
جلسه استماع را داده است. این امر برای اولین بار در تاریخ رسیدگی های
دیوان است که به نهادی که به لحاظ حقوقی از وضعیت « دولت» برخوردار نیست
اجازه می دهد در دادرسی مشارکت کند.
دیوان
بعد از جمع آوری لوایح ارسالی از سوی دولت ها، در زمان مقرر بررسی درخواست
مجمع عمومی سازمان ملل را آغاز کرد. در جلسات دیوان، نمایندگان چند کشور
دلایل و اسناد خود دال بر غیرقانونی بودن اقدام اسرائیل در احداث دیوار
حایل را بطور شفاهی بیان کردند و از دادگاه لاهه خواستند، نظر مشورتی خود
را درباره دیوار ابراز دارد.
دیوان
پس از طرح سابقه موضوع، در ابتدا به مساله صلاحیت خود در صدور رای مشورتی
می پردازد، و بعد از احراز صلاحیت خود و رد ایرادات وارده از سوی رژیم
اسرائیل، به ویژه در پاسخ به این ایراد آن رژیم، مبنی بربی فایده بودن صدور
رای مشورتی، اعلام می دارد که : نظر مشورتی به منظور روشن شدن جنبه های
حقوقی یک مساله که برای فعالیت های یک رکن یا سازمان ضروری است صادر می
گردد. چنانکه در قضیه مشروعیت تهدید یا کاربرد سلاح های هسته ای اظهار می
دارد که این به عهده دیوان نیست که تصمیم بگیرد که آیا مجمع برای انجام
وظایف خود به یک نظر مشورتی احتیاج دارد یا خیر. مجمع عمومی حق تصمیم گیری
در مورد مفید بودن نظر درخواستی با در نظر گرفتن نیازهای خود را دارا می
باشد. [2]
آنگاه
دیوان اصول و قواعد حقوقی حاکم بر موضوع را مورد بررسی قرار می دهد، و
اعلام می دارد که ساخت دیوار حایل در تناقض آشکار با دو دسته از اصول و
قواعد حقوق بین المللی یعنی حقوق بین المللی بشر دوستانه و حقوق بشر قرار
دارد، و نیز به منزله نادیده گرفتن منشور سازمان ملل متحد و قطعنامه های
متعدد شورای امنیت و مجمع عمومی تلقی می شود. لذا ساخت دیوار در سرزمین های
اشغالی فلسطین در تضاد آشکار با قواعد و اصول مسلم حقوق بین الملل و حقوق
بنیادین ساکنان این مناطق بوده و هیچ توجیهی برای احداث دیوار که پیامدها و
نتایج سویی را در پی خواهد داشت، قابل پذیرش نمی باشد.
آنگاه دیوان بعد از بررسی آثار حقوقی ساخت دیوار در سرزمین های اشغالی فلسطین، نتیجه گیری می کند که :
اولاً : ساخت دیوار توسط اسرائیل در سرزمین های اشغالی فلسطین مغایر حقوقی بین الملل است.
ثانیاً
: اسرائیل مکلف به خاتمه بخشیدن به نقض های حقوق بین الملل است، و بایستی
بناهای ساخته شده در این سرزمین را تخریب نموده و مکلف به جبران خسارت
وارده ناشی از ساخت دیوار در سرزمین اشغالی فلسطین است.
ثالثاً
: کلیه دولت ها وظیفه دارند که احداث دیوار را به رسمیت نشناسند و هیچگونه
کمک و مساعدتی به حفظ وضعیت ایجاد شده بواسطه این ساخت و ساز ننماید.
رابعاً
: از سازمان ملل متحد خصوصاً مجمع عمومی و شورای امنیت می خواهد که باتوجه
به نظر مشورتی داده شده تدابیر جدیدی را برای پایان دادن به وضعیت
غیرقانونی ناشی از ساخت دیوار و نظام حاکم بر آن اتخاذ نمایند.
ساخت دیوار حائل
اندیشه
ایجاد دیوار حایل در سرزمین اشغالی فلسطین به وسیله رژیم صهیونیستی تاکنون
مراحل مختلفی را طی کرده است. هدف آن است تا از ورود کنترل شده فلسطینیان
به اسرائیل از طریق کرانه باختری کاهش یابد. [3]
دولت
اشغالگر اسرائیل از سال 1977 یک سیاست تهاجمی در جهت استقرار جهت غیرنظامی
خود در کرانه غربی رود اردن را آغاز کرده است. اسرائیل از جنگ 6 روزه با
اعراب به دنبال طرح هایی برای انضمام سرزمین های اشغالی فلسطین بوده که یکی
از آن طرح ها ساخت دیوار حائل از سال 2001 می باشد.[4]
پس
از آن که رژیم صهیونیستی در سال 1967 میلادی کرانه باختری را اشغال کرد،
بنحاس سافیر وزیر دارایی وقت اسرائیل موضوع ساخت دیوار حایل را به مقام های
تل آویو پیشنهاد داد. آریل شارون نیز از سال 1973 میلادی و پس از آنکه پست
وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی را به عهده گرفت در این اندیشه بود که
برنامه جداسازی از مناطق خود گران و ساخت دیوار در این مناطق را به اجرا
بگذارد.[5]
در
سال 1995 میلادی اسحاق رابین نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی از موشه شاحال
وزیر وقت اطلاعات این رژیم خواست تا طرح جداسازی یک جانبه از مناطق فلسطینی
و بنای دیوار در این مناطق را آماده و اجرا کند، اما به دلایل مالی این
موضوع با شکست روبرو شد.[6]
در
سال 2000 ایهود باراک نخست وزیر پیشین اسرائیل در جریان مبارزات انتخاباتی
خود بار دیگر موضوع دیوار حایل را مطرح کرد و اعلام نمود به طور یکجانبه
مناطق فلسطین نشین از صهیونیست نشین را جدا خواهد کرد و این کار را با شعار
« ما اینجا و آنها آنجا» عملی خواهد ساخت.[7]
با
شعله ور شدن آتش قیام انتفاضه مسجدالاقصی درسپتامبر سال 2000 (پاییز 1379)
مقام های تل آویو بر اهمیت برپایی دیوار حایل تاکید کردند و به دنبال آن
رییس سازمان امنیت داخلی اسرائیل « شاباک» در سال 2003 میلادی طرح آن را
تدوین و آماده کرد. پس از آن و از ژوئن سال 2002 میلادی (خردادماه 1381)
کار ساخت دیوار نژاد پرستی به طول نزدیک به 650 کیلومتر، ارتفاع 8 متر و
اعتبار 8 میلیارد دلار در سرزمین اشغالی آغاز شد.[8]
دیوار شامل : مناطق حایل، خندق، سیم خاردار، مسیرهای ردیابی برای ثبت
ردپا، یک نرده الکترونیکی دارای حسگرهایی برای هشدار هر نوع یورش، یک مسیر
گشت زنی دو طرفه و برج های مراقبت مستحکم در فواصل منظم و تعداد معدودی
گذرگاه می باشد.[9]
مسیر نهایی دیوار طبق اسناد منتشر شده اسرائیل در سایت وزارت دفاع اسرائیل
خطی به طول 720 کیلومتر در سرتاسر کرانه باختری است. طبق این مسیر تقریباً
975 کیلومتر مربع (6/16درصد) از کل کرانه باختری بین دیوار حایل و خط سبز
قرار می گیرد. در این منطقه منازل 70 هزار فلسطینی کرانه باختری و 20 هزار
از فلسطینیان بیت المقدس وجود دارد که درمحاصره قرار خواهند گرفت.
هدف رژیم صهیونیستی ازساخت این دیوار از میان بردن خط سبز مرزی[10]میان
خود و مناطق فلسطینی اشغال شده در سال 1967 است که در صورت تحقق این امر،
این رژیم زمین های بیشتری از کرانه باختری را خواهید بلعید و امکان برپایی
کشور ودولت مستقل فلسطینی منتفی خواهد شد.[11]
در
واقع هدف دولت اسرائیل ازساخت دیوار حایل، جلوگیری از دستیابی فلسطینیان
به مزارع و زمین های شان است تا بدین وسیله رابطه آنها را با زمین های شان
قطع نموده و ساختار اقتصادی منطقه را به طور ثابت تغییر دهند. ایجاذ دیوار
حایل موجب ایجاد سیستم بسته ای خواهد شد که در آن رفت و آمد فلسطینیان و
کالاهای آنان محدود می گردد و براین اساس زیان های اقتصادی و اجتماعی
فراوانی به آنها وارد می شود. گزارش های اخیر بانک جهانی و ملل متحد حاکی
از آن است که دیوار حایل به صورت وحشتناکی به جوامع فلسطینی در مسیر طرح،
زیان هایی را وارد ساخته است. برخی از شهرها مانند قلقییه از زمین های
کشاورزی جدا شده و روستاهای اطراف از بازار و خدمات دور مانده اند. اگر
روزی این طرح به اجرای کامل درآید، تحقق یک دولت فلسطینی عملاً غیرقابل
تصور خواهد بود. روندی که جامعه فلسطین را به محروم شدن از منابع انسانی
خویش تهدید می کند و هرگونه امیدی را برای استقلال از بین می برد.
:: برچسبها:
پایان نامه ,
تحلیل ,
حقوقی ,
رای ,
مشورتی ,
:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0