پایان نامه نقش ارزشيابي در نظام پرداخت كاركنان دولت
نوشته شده توسط : زپو

 پایان نامه نقش ارزشيابي در نظام پرداخت كاركنان دولت


خش ا ول – مباني ارزشيابي از نظر قرآن :

مبحث اول – فلسفه خلقت و ضرورت ارزشيابي در نظام آفرينش :

آيات قران كريم در رابطه با نظام آفرينش دو دسته اند :

دسته اي از آيات در راستاي تبيين فلسفه و اهداف خلقت آمده و دسته اي ديگر ضرورت و نياز به يك ارزيابي دقيق و حساب شده در نظام هستي را بيان مي دارد .

الف – فلسفه خلقت : قرآن كريم در بيان فلسفه و هدف از خلقت و نظام آفرينش ، چنين استدلال مي كند”ما آسمانها و زمين و آنچه بين آنهاست باطل و بازيچه خلق نكرده ايم”

بلكه آنها را به حق و در وقت معين آفريديم و همچنين در آيات ديگري تاكيد نموده است ” خلق آسمانها و زمين مرگ و زندگي براي اين بوده است كه شما انسانها را بيازمايد كداميك بهتر عمل مي كنيد”  .

بنابراين نظام آفرينش هدفمند است و از مفهوم اين آيات استنباط مي شود خالق هستي هدف مهمي در نظر دارد و آن انجام آزمايش و امتحان انسانها و در واقع ارزشيابي اعمال و كردار آنان مي باشد . علامه طباطبايي صاحب تفسير الميزان مي گويد : جمله ” ليبلونكم ايكم احسن عملا ” بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است و كلمه بلاء مصدر ليبلونكم به معناي امتحان است .

سفيان بن عيينه از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل آيه ” ليبلونكم ايكم احسن عملا ” فرموده اند : منظور اين نيست كه معلوم كند كداميك بيشتر عمل مي كنيد ، بلكه منظور اين است كه معلوم كند عمل شما كداميك صواب تر و درست تر است و درستي عمل به خشيت از خداوند و نيت صادقانه است ، آگاه و هوشيار باشيد كه ارزش عمل به همان نيت است .

ابو قتاده نقل مكند: من از رسول خدا (ص) از جمله ” ايكم احسن عملا ” پرسيدم ، فرمود : منظور اين است كه كداميك از شما عقل بهتري داريد . آنگاه فرمود : عقل آن كس از شما كاملتر است كه خوفش از خدا بيشتر باشد .

در آيه شريفه ” الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملا ”  به هدف آفرينش مرگ و حيات انسان كه از شوؤن مالكيت و حاكميت خداست اشاره كرده مي فرمايد : او كسي است كه حيات و مرگ را آفريده تا شما را بيازمايد كه كداميك بهتر عمل مي كنيد .

منظور از آزمايش خداوند نوعي پرورش است به اين معني كه انسانها را به ميدان عمل مي كشد تا ورزيده و آزموده و پاك شوند تا لايق قرب خدا شوند . با توجه به اينكه هدف خلقت آزمايش ” حسن عمل ” بوده نه كثرت عمل به نظر مي رسد دليل بر اين است كه اسلام به كيفيت اهميت ميدهد نه كميت.

در حديثي از امام جعفر صادق (ع) در تفسير آيه مذكور نقل است كه منظور اين نسيت كداميك بيشتر عمل مي كنيد ، بلكه منظور اين است كداميك صحيح ترعمل مي كنيد و عمل صحيح آن است كه توام با خداپرستي و نيت پاك باشد.

ب- ضرورت ارزشيابي : اما دسته اي از آيات که در باب ضرورت ارزيابي انسانها به ويژه مؤمنين نازل شده است :

1 – احسب الناس ان يترکو ا ان يقولو ء امنا و هم لا يفتنون  آيا مردم چنين پنداشتند که به صرف اينکه گفتند ما ايمان آورده ايم رهايشان کنند و هيچ امتحان و آزمايش نمي شوند ؟ استفهام در اين آيه ، استفهام انکاري است يعني هرگز چنين نيست که مردم گمان کنند به صرف اينکه بگويند ايمان آورده ايم متعرضشان نمي شوند بلکه به بلاها و مصيبت ها آزمايش مي شوند ، آزمايش که آنچه در نهان دارند از صدق و کذب آشکار شود.

علامه طباطبايي در تفسير اين آيه مي نويسد : ابن ابي حاتم از شعبي روايت کرده که اين آيه درباره مردمي از مکه نازل شد که اقرار به اسلام آورده بودند و اصحاب رسول خدا (ص) از مدينه به ايشان نامه نوشتند که آيه اي در باب هجرت نازل شده که حکم آن هيچ اقرارو اسلامي از شما پذيرفته نمي شود مگر وقتي که هجرت هم بکنيد ، پس آن عده با عهد و اختيار خود به مدينه آمدند ولي مشرکين تعقيبشان کرده و به مکه برگرداندند ، پس اين آيه درباره ايشان نازل شد .

در اصول کافي حديثي درباره تفسير اين آيه نقل شده  : ” يفتنون کما يفتن الذهب ، ثم قال يخلصون کما يخلص الذهب ” , يعني آزمايش مي شوند همانگونه که طلا در کوره آزمايش مي شود و خالص مي شوند ، همانگونه که فشار آتش ناخالصيهاي طلا را از بين مي برد و آن را خالص مي کند.

برخي از مفسرين گفته اند : معناي کلمه يفتنون اين است که مردم از جان و مالشان دچار بلا و امتحان مي گردند و اين معنا از امام صادق (ع) نيز روايت شده است

و لقد فتنا الذين من قبلهم فليعلمن الله الذين صدقوا و ليعلمن الكاذبين”

ما امتهايي را پيش از اينان به امتحان و آزمايش آورديم تا خدا دروغگويان و راستگويان را كاملا معلوم كند . بنظر مي رسد اين آيه دقيقاً در پاسخ به سؤال مطرح شده در آيه قبل است كه مي پرسد آيا مردم گمان كرده اند به صرف اينكه بگويند ايمان آورده ايم رها مي شوند و مورد آزمايش و امتحان قرار نمي گيرند ؟

از مجموع آياتي كه در مبا حث مربوط به فلسفه و ضرورت ارزشيابي مورد بررسي قرار گرفت قطعيت و حتمي بودن آزمايش و امتحان امتها در همه زمانها (گذشته ، حال و آينده) را در برمي گيرد.مفسرين مي گويند : ” عالم ميدان آزمايش بزرگي است براي بشريت ، و هدف اين آزمون رسيدن به حسن عمل مفهومش تكامل و معرفت و اخلاص نيت و انجام هر كار خير است ”

حال اين سؤال پيش مي آيد كه خداوند متعال اين آزمون را چگونه برگزار مي كند؟ به عبارت ديگر مصاديق امتحان الهي كدامند ؟

در قرآن كريم آيات متعددي در خصوص چگونگي و كيفيت امتحان و آزمايش انسانها وارد شده است :

1 – ” و لنبلونكم بشيء من الخوف و الجوع و نقص من اموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرين ”  و البته شما را به سختيهامانند ترس و گرسنگي و نقصان در اموال و جانهايتان و آفات زراعت و ميوه ها آزمايش مي كنيم بشارت باد بر صابران .

2 – ” لتبلون في اموالكم و انفسكم ….”    البته شما را به مال و جان آزمايش خواهند كرد 3 – ” و نبلوكم بالشر و الخير فتنه….”    ما شما را به بد و نيك مبتلا كرده و مي آزمائيم……

4 – ” يا ايها الذين آمنوا ليبلونكم الله بشي من الصيد …. ”  اي اهل ايمان خدا شما را به چيزي از صيد و شكار مي آزمايد.

آيا منظور و هدف خداوند متعال از بيان اينكه شما انسانها بواسطه نقص در اموال و جان و ترس و گرسنگي و ساير بلايا اعم از خير و شر مي آزمائيم اين بوده كه مجهولي را كشف و معلوم كند يقينا چنين نيست چون او عليم به ذات الصدور است و بر همه چيز عالم آگاه و احاطه كامل دارد پس امتحان الهي معني و مفهوم ديگري هم دارد و آن از قوه به فعل آوردن و تكميل (به كمال رساندن انسان ) است . ” امتحان انسان به بلايا و شدايد به معني اين است كه بوسيله اينها هر كسي را به كمالي كه لايق آن است مي رساند . فلسفه شدايد و بلايا فقط سنجش وزن و درجه و كميت نيست بلكه زياد كردن وزن و بالا بردن درجه و ارتقاء است“

دليل ديگر امتحان انسانها به شدايد و بلايا از باب لطف و رحمت الهي است در احاديث آمده كه خداوند شدايد و بلايا را متوجه كساني مي كند كه مورد لطف و رحمت خاصه او هستند   ” ان الله اذا احب عبدا غته بالبلاء غتا ”

امام علي (ع) در اين باره مي فرمايد : ” ولكن الله يختبر عباده, بانواع الشدائد و يتعبد هم بانواع المجاهد و يبتليهم بضروب المكاره اخراجا للتكبر من قلوبهم و اسكانا للتذلل في نفوسهم و ليجعل ذلك ابوابا فتحا الي فضله و اسبابا ذللا لعفوه”

خداوند متعال همواره , بندگان خود را به انواع شدايد مواجهه مي كند و اقسام كوششها و مجاهدتها جلوي پاي آنها مي گذارذ , تكاليفي گوناگون برخلاف طبع آسايش طلب آنها برآنان مقرر مي دارد تا غرور و تكبر از دلشان بيرون رود و نفوسشان عادت كند به عبوديت خدا و اين وسيله اي است براي اينكه درهاي فضل ورحمت و عنايت پروردگار به سوي آنها گشوده شود .

بنابراين همه امتحانات در نظام ارزشيابي الهي هدفمند بوده و براي رشد و ارتقاي معنوي و كمال انسانيت انسان مي باشد .

مبحث دوم- ارزشها و ضد ارزشها ي ذاتي انسان از نظر قرآن :

از نظر قرآن انسان موجودي گرامي و از كرامت ذاتي برخوردار است ” و لقد كرمنا بني آدم ” ، برگزيده خداوند است .” ان الله اصطفي آدم….”    و خليفه و جانشين او در زمين است .” اني جاعل في الارض خليفه ”  داراي اختيار و حق انتخاب است . ” انا هديناه السبيل اما شاكرا و اما كفورا”  انسان از نظر مقام و منزلت معنوي حتي بالاتر از فرشتگان قرار گرفته تا آنجايي كه خدا به فرشتگانش امر كرد آدم را سجده كنند.” واذ قلنا للملائكه اسجدوا الادم فسجدوا…”

اما عليرغم خصوصيات و ويژگيهاي ارزشي مذكور كه ماهيت انسان را نسبت به ساير مخلوقات و موجودات زنده ممتاز مي نمايد ، در آيات متعددي صفات و خصيصه هاي نكوهيده اي نيز از انسان بيان شده كه با ماهيت ارزشي او در تضاد است بطوريكه در نظام ارزشيابي الهي سقوط و انحطاط انسان بسيار پايين تر از سطح حيوانات بيان شده است آيه شريفه ” اولئك كالانعام بل هم اضل ”  در همين باب است.

از جمله صفات نكوهيده اينكه : بسيار ستمگر و نادان است .” و حملها الانسان انه كان ظلوما جهولا ”  ، نسبت به پروردگارش ناسپاس است . ” ان الانسان لربه لكنود ”  ، سركش و طغيانگر است ” كلا ان الانسان ليطفي”  عجول است . ” وكان الانسان عجولا”  ، حريص آفريده شده .” ان الانسان خلق هلوعا”  ضعيف آفريده شده . ” و خلق الانسان ضعيفا ”  ، و همواره در زيانكاري و خسران قرار دارد . ” ان الانسان لفي خسر”

بنا به تعريفي كه قرآن كريم از ماهيت و خلقت انسان ارائه مي دهد , انسان موجودي است دو بعدي با سرشتي متضاد (ملكوتي و حيواني ) و در عين حال داراي عقل و اختيار است , لذا مختار است و مي تواند با استفاده از عقل و تدبير نفس مطمئنه رذايل را كنار زده و با كسب فضايل ارزشي مانند علم , ايمان و عمل صالح , تقوا و عبوديت در صراط مستقيم حركت كند كه يقينا در اينصورت به كمالات و جايگاه حقيقي خويش يعني خليفه الله صعود خواهد كرد و يا كفر ورزد , و به وسوسه شيطان و نفس اماره رذايل جهل عصيان و طغيان , حرص و طمع و شهوات حيواني را اختيار نموده و راه ضلالت طي نمايد ناگريز به جايگاهي پست تر از حيوانات ” اسفل السافلين ” سقوط خواهد كرد .

اما اينكه آيا انسان يك موجود دو سرشتي است يا نه ؟ برخي معتقد ند كه ” اين مدح و ذم از آن جهت نيست كه انسان موجود دو سرشتي است نيمي از سرشتش ستودني و نيمي ديگر نكوهيدني است بلكه نظر قرآن به اين است كه انسان همه كمالات را بالقوه دارد و بايد آنها را به فعليت برساند و اين خود اوست كه بايد سازنده و معمار خويشتن باشد و سرنوشت نهايي خويش را تعيين كند ”  و آيه شريفه ” ان الله لا يغيرما بقوم حتي يغيرواما بانفسهم ”  در تاكيد همين نظريه است.

 

بخش دوم : معيارهاي ارزشيابي :

مبحث اول– ايمان توأم با عمل صالح:

ايمان در لغت به معني ” تصديق كردن و گرويدن ” و در اصطلاح فقه به معني اعتقاد به قلب و اقرار به زبان و عمل به اندامها و اظهار فروتني و قبول شريعت است .

واژه ايمان 45 بار در قرآن تكرار شده و بيشتر به مفهوم اعتقاد به خدا و رسول خدا و آنچه از سوي خدا نازل شده و اعتقاد و يقين به روز قيامت آمده است. از ديدگاه قرآن ايمان , معيار و ملاك بسيار مهم و با ارزشي است بطوريكه در حدود 60 آيه ايمان توام با عمل صالح ذكر شده و هرجا اجر و پاداشي براي عمل صالح پبش بيني شده ايمان نيز به عنوان شرط لازم و مقدم بر لفظ عمل آمده است.

سياق آيات مربوط به ايمان و عمل صالح بگونه اي است كه مي توان گفت خداوند متعال جايگاه ارزشي ايمان را شرط اول قبولي اعمال انسان قرار داده است . به عبارت ديگر هر عمل شايسته و نيكويي كه توام با ايمان بوده باشد نزد خدا ارزش دارد و معيار اساسي براي احراز شايستگي و خلوص نيت عملكردها ملاك مهم برخورداري از امتيازات و پاداشهايي است كه براي هرعمل صالح از سوي خداوند متعال وعده و تضمين شده است . ” وعد الله الذين آمنوا و عملو الصالحات لهم مغفره و اجر عظيم ”

علامه طباطبايي در تفسير آيه 19 سوره توبه مي گويد : ” وزن و ارزش عمل به زنده بودن آن و داشتن روح ايمان است و اما عمل بي ايمان كه لاشه اي بي روح است از نظر دين هيچ وزن و ارزشي ندارد پس مؤمنين نبايد صرف ظاهر , اعمال را معتبر شمرده و آن را ملاك فضيلت و قرب خداي تعالي بدانند.”

قرآن كريم در تبيين ميزان اثر گذاري و نقش ايمان توام با عمل صالح در پذيرش توبه مي فرمايد : ” و اني لغفار لمن تاب و آمن و عمل صالحا ثم اهتدي ”  و از آنجا خدا توبه كنندگان را دوست دارد . ” ان الله يحب التوابين ”  امتياز ديگري نيز براي اين گروه در نظر گرفته و اعلام مي دارد گناهانشان را به حسنات تبديل خواهد كرد. بلكه فراتر از آن ممكن است بواسطه ايمان و عمل صالح بعد از توبه جزو رستگاران قرار گيرند . ” فاما من تاب و آمن و عمل صالحا فعسي ان يكون من المفلحين”

قرآن چگونه معيارهاي ايمان را درباره مؤمنين مورد سنجش و ارزيابي قرار مي دهد ؟

اصولا معيارها و شاخصه هاي ارزشيابي بايد قابل اندازه گيري باشند و حال اينكه معياري مثل ايمان كه يك مفهوم معنوي است اين شائبه را متبادر به ذهن مي نمايد كه ملاك تشخيص ايمان بين افراد مؤمن و غير مؤمن چيست و چه شيوه اي براي سنجش اين معيار در قرآن ارائه شده است؟

در پاسخ به اين سؤال بايد گفت : اولا مجموعه آياتي كه در مورد واژه ايمان بعنوان معيار ارزيابي استفاده مي شود ، ايمان توام با عمل صالح است يعني ( ايمان و عمل ) مكمل و لازم و ملزوم يكديگرند , همانطور كه عمل بدون ايمان بي روح و بي ارزش است ، ايمان بدون عمل نيز بي فايده و عبث خواهد بود و مشابه اين

استدلال از تفسير عبارت ” ايكم احسن عملا ” كه در مبحث فلسفه خلقت مورد بررسي قرار گرفت استنباط مي شود.

ثانيا قرآن در تعريف مؤمن شاخصه ها و ويژگيهاي لازم را براي تشخيص افراد با ايمان ارائه داده است كه از اين الگو مي توان جهت سنجش معيار ايمان در افراد بهره گيري نمود . قرآن مؤمنون را چنين تعريف مي كند : مؤمنون كساني هستند كه در نمازهايشان خاشعند ، از لغو و سخن باطل اعراض مي كنند ، زكات مال خود را مي دهند ، فروج خود را از حرام نگاه مي دارند ، به امانتها و عهد و پيمان خود كاملا وفا دارند ، بر نمازشان محافظت مي كنند.،  عمل صلح انجام مي دهند ، به خدا ورسول اواعتقاد دارند ، در راه خدا با مال و جانشان جهاد مي كنند و راستگو هستند  و از آنچه روزي شان داديم انفاق مي كنند.

مبحث دوم- معيارتقوا :

تقوا در لغت به معني پرهيزگاري و ترس از خدا , آمده است. تقوا در نظام و ارزشيابي اسلام يكي از مهمترين معيارهاي ارزيابي ويژگيهاي معنوي انسانها بشمار مي رود و قرآن كريم كرامت انساني را با ملاك تقوا مورد سنجش قرار داده و مي فرمايد : گرامي ترين شما انسانها نزد خدا , باتقواترين شماست .

واژه تقوا با مشتقاتش 242 بار در قرآن مطرح شده كه حاكي از اهميت اين معيار ارزشي است . تقوا از ديدگاه قرآن مغهوم وسيعتري دارد كه به برخي از آنها اشاره مي شود :

1 – معياري براي امتحان قلوب و باطن مومنين ” اولئك الذين امتحن الله قلوبهم للتقوي ….

2 – بهترين لباس براي حفاظت و مصونيت انسان معرفي شده” ولباس التقوي ذلك خير ”

در اين آيه تقوي بمنزله لباس باطن و چيزي است كه سيئات باطني را مي پوشاند و آدمي را از شرك و گناه كه باعث رسوايي اوست باز مي دارد و در تفسير آيه مذكور علت فضيلت و برتري لباس تقوي چنين استدلال شده است : ” تا ثر از بروز معايب باطني انسان بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر از عيوب ظاهري است و معايب باطني عبارت از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهري و پوشاندنش واجبتر از پوشاندن عيوب و عورت ظاهري است . “

3 – گاهي به معني ترس از خدا براي حفظ ايمان و رستگاري آمده است .

4 – گاهي به مفهوم صبر و استقامت در برابر دشمن جهت برخورداري از نصرت الهي

5 – معياري بر آزمون الهي با مال و جان افراد مومن

6 – معياري براي قسط و عدالت آمده است ” اعدلو و هو اقرب للتقوي “

7 – ملاك پذيرش عملكرد انسان نزد خدا ”انما يتقبل الله من المتقين “

8 – ملاك پذيرش عملكرد شايسته است براي رسيدن به مقام محسنين كه محبوب خدا هستند.

9 – تقوا با نيكوكاري ملازمه دارد    يعني هر انسان با تقوايي نيكوكار هم هست .

10 – تقوا با صداقت و راستگويي نيز ملازمه دارد وآن كس از بندگان كه وعده صدق بر او آمده و او آنرا تصديق كرد آنها به حقيقت اهل تقوي هستند .

” نهج البلاغه تقوا را بعنوان يك نيروي معنوي و روحي كه بر اثر ممارست و تمرين پديد مي آيد و به نوبه خود آثار و لوازم و نتايجي دارد و از آن جمله پرهيز از گناه را سهل و آسان مي نمايد , طرح كرده است”.

امير المومنين علي (ع) در تبيين مفهوم تقوا مي فرمايد : « الا و ان التقوي مطايا ذلل حمل عليها اهلها و اعطو ازمتها فاورد تهم الجنه ›› ( مثل تقوا مثل مركبهاي رهوار و رام است كه مهارشان در دست سوار است و آن مركبها با آرامش سوارهاي خود را به سوي بهشت مي برند .) “

بنابراين ” لازمه تقوا قدرت اراده و شخصيت معنوي داشتن و مالك حوزه وجود خود بودن است , مانند سوار ماهري كه بر اسب تربيت شده اي سوار است و با قدرت و تسلط كامل آن را در جهتي كه خود انتخاب كرده مي راند و لازمه بي تقوايي , مطيع هواي نفس بودن , ضعف و زبوني در برابر محركات شهواني و هواهاي نفساني است و انسان در آن حالت مانند سوار زبوني است كه از خود اراده و اختياري ندارد و اين مركب است كه هر جا كه دلخواهش هست مي رود .“

همانگونه كه از نظر قرآن كريم تقوا بهترين لباس براي پوشاندن عيوب و صيانت انسان بيان شده , در نهج البلاغه نيز به اين مفهوم تاكيد شده كه تقوا حفاظ و پناهگاه است .

” فان التقوي اليوم الحرز و الجنه و في غد الطريق الي الجنه ”

” اعملوا عباد الله ان التقوي دار حصن عزيز , و الفجور دار حصن ذليل , لا يمنع اهله و لا يحرز من لجا اليه . الا و بالتقوي تقطع حمه الخطايا ”

همانا تقوا در امروز دنيا براي انسان به منزله يك حصار و سپر است و در فرداي آخرت راه به سوي بهشت است , بندگان خدا بدانيد كه تقوا حصار و بارويي بلند و غير قابل تسلط است و بي تقوايي حصاريست كه مانع و حافظ ساكنان خود نيست و آن كس را كه به آن پناه ببرد حفظ نمي كند . همانا با نيروي تقوا نيش گزنده خطاكاريها بريده مي شود .

از ديد نهج البلاغه تقوا ضامن مصونيت انسان در برابر گناه و لغزش است اما در عين حال انسان نبايد نسبت به اين تضمين مغرور شود و از مراقبت نفس غفلت ورزد . چون اين نگهباني و مراقبت متقابل است بدين معني كه تقوا نگهبان انسان و انسان نگهبان تقواست .

امام علي (ع) در اين باره مي فرمايند : ” الا فصونوها و تصونوا بها ”  , همانا تقوا را صيانت كنيد و خود را در صيانت تقوا قرار دهيد , و همچنين امام از تقوا به حق متقابل خدا و بندگان تعبير مي فرمايد : ” اوصيكم عباد الله , بتقوي الله فانها حق الله عليكم و الموجبه علي الله حقكم و ان تستعينوا عليها بالله و تستعينوا بها علي الله ”

بندگان خدا , شما را سفارش مي كنم به تقوا , همانا تقوا حق الهي است برعهده شما و موجب حق شماست بر خدا . با مدد از خدا به تقوا نايل شويد و به مدد تقوا به خدا برسيد .

15- ماخلقنا السماء و الارض و ما بينهما باطلا(آيه 27 سوره ص ) ماخلقنا السموات و الارض و مابينهما لاعبين (آيه 38 سوره الدخان)

16- هو الذي خلق اسموات و الارض في سته ايام …ليبلونكم ايكم احسن عملا(سوره هود آيه 9)

17- موسوي همداني سيدمحمدباقر. ترجمه تفسير الميزان – جلد 19 صفحه 585 و 583 – دفترانتشارات اسلامي. تهران1382

18- موسوي همداني .سيد محمدباقر. همان منبع .صفحه 595

19 – همان منبع به نقل از مجمع البيان

20- آيه 2 سوره ملك

21 – جمعي ازاساتيد زيرنظرمكارم شيرازي .تفسير نمونه جلد24 صفحه 316 دارالكتاب.قم1369

22– آيه 2 سوره عنکبوت

23- موسوي همداني، .سيد محمدباقر،.منبع پيشين، جلد 16 ، صفحه 161

24– جمعي ازاساتيد زينظرمكارم شيرازي ، .منبع پيشين، جلد 16 ، صفحه 206

25- موسوي همداني، .سيد محمدباقر، منبع پيشين،ص162

26-آيه 3سوره عنكبوت

27- جمعي ازاساتيد زينظرمكارم شيرازي ،ناصر، منبع پيشين، جلد 24، صفه 216.


خرید و دانلود  پایان نامه نقش ارزشيابي در نظام پرداخت كاركنان دولت






:: برچسب‌ها: پایان نامه ،كارشناسي ،ارشد ،نقش، ارزشيابي ،در، نظام، پرداخت ،كاركنان ،دولت ،رشته ،حقوق ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 شهريور 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: