غزل شماره ۱: الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
غزل شماره ۲: صلاح کار کجا و من خراب کجا
غزل شماره ۳: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
غزل شماره ۴: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
غزل شماره ۵: دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
غزل شماره ۶: به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
غزل شماره ۷: صوفی بیا که آینه صافیست جام را
غزل شماره ۸: ساقیا برخیز و درده جام را
غزل شماره ۹: رونق عهد شباب است دگر بستان را
غزل شماره ۱۰: دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
غزل شماره ۱۱: ساقی به نور باده برافروز جام ما
غزل شماره ۱۲: ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
ب
غزل شماره ۱۳: میدمد صبح و کله بست سحاب
غزل شماره ۱۴: گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
ت
غزل شماره ۱۵: ای شاهد قدسی که کشد بند نقابت
غزل شماره ۱۶: خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت
غزل شماره ۱۷: سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
غزل شماره ۱۸: ساقیا آمدن عید مبارک بادت
غزل شماره ۱۹: ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
غزل شماره ۲۰: روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
غزل شماره ۲۱: دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
غزل شماره ۲۲: چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
غزل شماره ۲۳: خیال روی تو در هر طریق همره ماست
غزل شماره ۲۴: مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
غزل شماره ۲۵: شکفته شد گل حمرا و گشت بلبل مست
غزل شماره ۲۶: زلف آشفته و خوی کرده و خندان لب و مست
غزل شماره ۲۷: در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
غزل شماره ۲۸: به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
غزل شماره ۲۹: ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
غزل شماره ۳۰: زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست
غزل شماره ۳۱: آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
غزل شماره ۳۲: خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
غزل شماره ۳۳: خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
غزل شماره ۳۴: رواق منظر چشم من آشیانه توست
غزل شماره ۳۵: برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست
غزل شماره ۳۶: تا سر زلف تو در دست نسیم افتادست
غزل شماره ۳۷: بیا که قصر امل سخت سست بنیادست
غزل شماره ۳۸: بی مهر رخت روز مرا نور نماندست
غزل شماره ۳۹: باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
غزل شماره ۴۰: المنه لله که در میکده باز است
غزل شماره ۴۱: اگر چه باده فرح بخش و باد گلبیز است
غزل شماره ۴۲: حال دل با تو گفتنم هوس است
غزل شماره ۴۳: صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است
غزل شماره ۴۴: کنون که بر کف گل جام باده صاف است
غزل شماره ۴۵: در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
غزل شماره ۴۶: گل در بر و می در کف و معشوق به کام است
غزل شماره ۴۷: به کوی میکده هر سالکی که ره دانست
غزل شماره ۴۸: صوفی از پرتو می راز نهانی دانست
غزل شماره ۴۹: روضه خلد برین خلوت درویشان است
غزل شماره ۵۰: به دام زلف تو دل مبتلای خویشتن است
غزل شماره ۵۱: لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
غزل شماره ۵۲: روزگاریست که سودای بتان دین من است
غزل شماره ۵۳: منم که گوشه میخانه خانقاه من است
غزل شماره ۵۴: ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
غزل شماره ۵۵: خم زلف تو دام کفر و دین است
غزل شماره ۵۶: دل سراپرده محبت اوست
غزل شماره ۵۷: آن سیه چرده که شیرینی عالم با اوست
غزل شماره ۵۸: سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
غزل شماره ۵۹: دارم امید عاطفتی از جانب دوست
غزل شماره ۶۰: آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
غزل شماره ۶۱: صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
غزل شماره ۶۲: مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
غزل شماره ۶۳: روی تو کس ندید و هزارت رقیب هست
غزل شماره ۶۴: اگر چه عرض هنر پیش یار بیادبیست
غزل شماره ۶۵: خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست
غزل شماره ۶۶: بنال بلبل اگر با منت سر یاریست
غزل شماره ۶۷: یا رب این شمع دل افروز ز کاشانه کیست
غزل شماره ۶۸: ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست
غزل شماره ۶۹: کس نیست که افتاده آن زلف دوتا نیست
غزل شماره ۷۰: مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
غزل شماره ۷۱: زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست
غزل شماره ۷۲: راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
غزل شماره ۷۳: روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست
غزل شماره ۷۴: حاصل کارگه کون و مکان این همه نیست
غزل شماره ۷۵: خواب آن نرگس فتان تو بی چیزی نیست
غزل شماره ۷۶: جز آستان توام در جهان پناهی نیست
غزل شماره ۷۷: بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت
غزل شماره ۷۸: دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت
غزل شماره ۷۹: کنون که میدمد از بوستان نسیم بهشت
غزل شماره ۸۰: عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
غزل شماره ۸۱: صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
غزل شماره ۸۲: آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
غزل شماره ۸۳: گر ز دست زلف مشکینت خطایی رفت رفت
غزل شماره ۸۴: ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
غزل شماره ۸۵: شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
غزل شماره ۸۶: ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
غزل شماره ۸۷: حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت
غزل شماره ۸۸: شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت
غزل شماره ۸۹: یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
غزل شماره ۹۰: ای هدهد صبا به سبا میفرستمت
غزل شماره ۹۱: ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
:: برچسبها:
غزلیات ,
:: بازدید از این مطلب : 192
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0