نوشته شده توسط : زپو

 سمینار "موفقیت"


معظمی بر این نکته تاکید کرد که اکثر انسان‌ها می‌خواهند، ولی نمی‌شود. می‌خواهند موفق‌تر، ثروتمندتر، شادتر و... باشند، کتاب می‌خوانند، کلاس و سمینار می‌روند، فیلم می‌بینند... خلاصه خیلی کارها می‌کنند. اما باز هم زندگی‌شان آن‌طور که دلشان می‌خواهد دلپذیر نیست. چرا؟ معظمی گفت نام دیگر این سمینار هم اشاره به همین نکته دارد: «چرا می‌خوام، ولی نمی‌شه؟»

معظمی در ادامه از «موفقیت» گفت، این‌که موفقیت یک «مکانیسم» یا «سازوکار»ی در خدمت باورهای ماست. او تاکید کرد: «موفقیت یک مکانیسمِ خنثی است.» یعنی موفقیت مثل یک ماشینِ راهوار است که «شما» تصمیم می‌گیرید آن را به کجا و کدام سو هدایت کنید. بر مبنای همین تعریف است که معظمی اعتقاد دارد و تاکید می‌کند که «همۀ انسان‌ها موفق هستند»؛ و تعریف انسان‌ها از موفقیت (خواسته‌ها و هدف‌هایشان) است که تفاوت‌ها را ایجاد می‌کند. او گفت حتی کسی که خودکشی می‌کند، «موفق شده که خودش را بکشد»؛ پس بسیار مهم است که ما چه هدف و خواسته‌ای داریم و مکانیسم موفقیت خودمان را در کدام جهت به کار می‌اندازیم.

معظمی دربارۀ موفقیت قبلا یک سمینار مستقل برگزار کرده بود؛ و گفت که برای استفادۀ از وقت پیش رو در سمینار، مطالب آن سمینار را مجدد تکرار نمی‌کند. او به شرکت‌کنندگان پیشنهاد کرد حتما سمینار موفقیت را ببینند تا با تعریف درست موفقیت و نحوۀ کاربرد آن در زندگی‌شان آشنا شوند.

او سپس به بیان و شرح دلایلی پرداخت که «چرا ما موفق نمی‌شویم؟»

- «نبود شناخت از مکانیسم» یکی از این دلایل است. یعنی این‌که ما تعریف‌های نادرستی از موفقیت در ذهن خود داریم و متوجه نیستیم که مثل نفس کشیدن یا خون‌رسانی قلب در بدن، این هم یک مکانیسم است که در وجود همۀ ما قرار دارد. دیدن سمینار موفقیت، به شناخت این مکانیسم قطعا کمک می‌کند.

- دلیل دیگر این است که فرق میان «آگاه» و «ناخودآگاه» را نمی‌دانیم. «ما به‌اشتباه فکر می‌کنیم به خواسته‌هایمان از طریق آگاه می‌رسیم.» در حالی‌که آن خواسته باید برای «ناخودآگاهِ» ما خوشایند و خواستنی باشد تا مثل موشک، ما را به سمت آن ببرد.

- دلیل بعدی برای موفق نشدنِ ما، با این‌که می‌خواهیم، «باورهای اشتباه»ی است که داریم. مثلا فکر می‌کنیم موفقیتْ سخت، دشوار و شاید نشدنی و دست‌نیافتنی است. در حالی‌که درست برعکس، موفقیت مثل نفس کشیدن طبیعی و لذت‌بخش است. همان‌طور که وقتی سرفه می‌کنیم برایمان غیرعادی است و دنبال دلیل آن می‌گردیم، «موفق نبودن» هم خلاف سرشت ماست و باید علت‌های آن را جست‌وجو کنیم.

- دلیل دیگر این است که خیلی اوقات، ما «تفکر ریاضی‌وار» داریم. یعنی همه‌چیز را با منطق و «دو دو تا چهار تا» می‌سنجیم؛ برای همین مثلا فکر می‌کنیم اگر فلان خانه ۴۰۰ میلیون تومان است و من ماهی ۲ میلیون تومان درآمد دارم، پس باید ۲۰۰ ماه اصلا نخورم و نپوشم و خرج نکنم تا آن خانه را بخرم! در حالی‌که نظام کار جهان اصلا این‌گونه نیست (و حتما خود شما هم تجربه‌های فراوانی دارید که بدون پول دنبال خواسته‌ای رفته‌اید و به آن رسیده‌اید). به‌بیان دیگر، در ریاضیات، ۱+۱ همیشه ۲ است؛ اما در زندگی و جهان، ۱+۱ می تواند مثبت یا منفیِ بی‌نهایت باشد. (می‌پرسید چطور؟ مثلا اگر دو نفر با هم ازدواج کنند یا شریک کاری شوند و این ازدواج یا شراکت پرثمر باشد، نفع مادی و معنوی آن نه‌تنها به خود این افراد، بلکه به اطرافیان و جامعه و درنهایت شهر و کشورشان و دنیا هم خواهد رسید. اما اگر این ازدواج یا شراکت مدام همراه دعوا و کدورت و رنجش و بدبینی و تخریب در کار دیگری و... باشد، نه‌تنها خودِ آنها زندگی تلخی خواهند داشت، بلکه دادگاه و پلیس و بیمارستان و... هم درگیر عواقب این مشاجره‌ها خواهد بود.)

معظمی سپس جمع‌بندی‌ صحبت‌هایش تا به ‌اینجا را در این سه نکتۀ کاربردی خلاصه کرد:

۱- هدف هایت را بنویس.
۲- اقدام کن.
۳- پی‌گیری کن؛ دست‌کم ۵ بار.
(و پیشنهاد کرد که دوستان علاقه‌مند، حتما سمینار هدف را هم ببینند.)

معظمی در ادامه، به لُپ کلام سمینار یعنی همان «حلقه‌های گم‌شده» رسید و آنها را با نمودارهایی ابتکاری شرح داد.

معظمی گفت یکی از این حلقه‌های گم‌شده این است که از «جای اشتباه» شروع می‌کنیم. او برای شرح این موضوع، یکی از نکات سمینار شاد باشید و ثروتمند شوید را بیان کرد. این‌که ما در «چهار دنیا» زندگی می‌کنیم که به این ترتیب هستند: فکر> احساس> معنویت> مادی؛ سه دنیای نخست در گسترۀ «ناپیدا» هستند و دنیای آخر در گسترۀ «پیدا»ست که همان دستاوردهای ملموس و مادی زندگی ماست. معظمی تاکید کرد: «برای داشتن چیزهای مادی، باید در سه دنیای پیشین کار کنیم»؛ در حالی که «اکثر انسان‌ها به‌اشتباه، در دنیای چهارم انرژی صرف می‌کنند.»

دیگر حلقۀ گم‌شده، این است که «اقدام نمی‌کنیم». معظمی در ادامۀ نکتۀ پیشین، چهار مرحلۀ مادی شدن خواسته‌ها را شرح داد که ترتیب آن به این شکل است: فکر> احساس> اقدام> نتیجه. یعنی ما ابتدا فکر می‌کنیم که چه می‌خواهیم، اگر آن را به‌قدر کافی نگه داریم، احساس متناظر با آن در ما ایجاد می‌شود، این احساس موجب رفتاری در ما می‌شود (اقدام) و همین اقدام است که آن خواسته یا هدف را به‌شکل ملموس درمی‌آورد. در این مراحل، «فکر» و «احساس» مربوط به دنیای ناپیدا هستند و «نتیجه» مربوط به دنیای پیدا و مادی است. در این میانه، «اقدام» یک «پُل» است؛ پلی که دنیای ناپیدا را به پیدا وصل می‌کند.

و در اکثر موارد، حلقۀ گم‌شده همین «اقدام» است. یعنی اکثر آدم‌ها، پای اقدامشان می‌لنگد!

اما چه کنیم که اقدام کنیم؟ محمود معظمی ۵ مرحله را در پاسخ به این پرسش، بیان کرد و شرح داد:

۱- از خودت بپرس: چه می‌خواهم؟
۲- پاسخ پرسش بالا را بنویس. (همین «نوشتن»، خودش یک اقدام ــ و «گذر» ــ است برای اتصال دنیای ناپیدای فکر به دنیای پیدای مادی.)
۳- حس بگیرید. (تجسم و خیال‌پردازی، مخصوصا درآمیختن آن با حواس پنج‌گانه، بسیار مهم است: چیزی که من می‌خواهم، برفرض ماشین، چه رنگی دارد؟ چه شکلی است؟ چه بویی دارد؟ وقتی به بدنه یا فرمانش دست می‌زنم چه حسی دارد؟...)
۴- «بلافاصله» اقدامی انجام بده. (هر اقدامی انجام بدهی، بهتر از نشستن و همچنان فکر و خیال کردن است. اگر همه‌اش در دنیای فکر و خیال باشی و اقدامی نکنی، می‌شوی مثل دُن کیشوت! پس «بلافاصله» کاری بکن. خودت می‌بینی که با همین کار و اقدامِ شاید کوچک، چقدر حالت عوض می‌شود و سرحال‌تر می‌شوی.)
۵- پی‌گیری کن. دست کم ۵ بار. پی‌گیری معجزه می‌کند! 

معظمی تاکید کرد که شما هر چیزی را که در زندگی به دست آورده‌اید، «عاشق»اش بوده‌اید؛ نه این‌که پول یا موقعیتش را داشته‌اید یا... مخصوصا این نکته در ازدواج خیلی ملموس است. شما چه تجربه‌هایی در این زمینه دارید؟

معظمی در قسمت پایانی سمینار، این پرسش را پیش کشید که: «چرا با همه اینها، گاهی اوقات باز هم اقدام نمی‌کنیم؟» او در پاسخ، ۶ نکته را مطرح کرد و آنها را شرح داد:

۱- دوست نداشتن خود
۲- لایق ندانستن خود (من کجا و مثلا فلان خانه کجا!)
- نداشتن چشم‌انداز
- تجربۀ تلخ
- باور نداشتن
- عادت نداشتن

معظمی در مورد نکتۀ آخر، تاکید کرد که «انسان‌های شاد و موفق و خوشبخت، اصلا [برای شاد و موفق و خوشبخت بودن] زحمت نمی‌کشند؛ "عادت کرده اند" به شادی و موفقیت و خوشبختی!» و تاکید کرد که این «عادت»، یعنی عادت‌های خوب داشتن، خیلی مهم است. و بیان کرد که یک راه ایجاد عادت‌های خوب، شناسایی عادت‌های بد و جایگزین کردن آنها با عادت‌های خوب است. مثلا جایگزین کردن عادت «پرخوری» با «تغذیۀ درست»، جایگزین کردن عادت «تلف کردن وقت» با «مدیریت زمان» و....

معظمی همچنین تاکید کرد که برای در جریان بودن «حلقه‌های موفقیت» (که نمودار آنها را کشیده بود)، وجود یک «کوچ» (یاور، همراه، مربی) ضروری است: «شما کدام قهرمان را دیده‌اید که بدون کوچ به قهرمانی رسیده باشد؟» معظمی ویژگی‌های کوچ را شرح داد و گفت این کوچ می‌تواند مثلا پدر و مادر شما، مادربزرگتان، همسرتان، همکارتان، رئیستان، دوستتان و... باشد. او همچنین پیشنهاد کرد کسانی که علاقه‌مندند، می‌توانند از سیستم کوچینگ غیرحضوری ۱۲ گام استفاده کنند.


خرید و دانلود  سمینار "موفقیت"






:: برچسب‌ها: سمینار ,
:: بازدید از این مطلب : 148
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 27 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: